مسیر انحرافی نام سریالی است که اینروزها از شبکه 3 سیما (که گویا باید برای جوانان برنامه سازی کند ،) پخش میشود. در یک نگاه سطحی میتوان فهمید تعدادی آدم احمق و در عین حال زرنگ که از هر قشری هم در میانشان است بنا به اتفاقی در یک جزیره افتاده اند که ظاهرا خالی از سکنه است. این یک کلنی مشابه افراد حقیقی جامعه ای میباشند که چندی پیش اینان هم ساکن و عضوی از همان جامعه بوده اند. با مشخصاتی که از کاراکترها به دست می آوریم و نشانی هایی که سناریو به ما میدهد متوجه میگردیم تعدادی از هموطن های ما ایرانیان هستند. پس از چندی این آدمهای خل قصد مینمایند برای جزیره ای که اکنون ساکنینش هستند رییس و فرمانروایی انتخاب کنند و قرار میگردد کاملترین ، پر معلومات ترین و متشخص ترین فرد از میان خود را به این عنوان انتخاب کنند ولی در کمال تعجب از میان سه کاندیدا آنکس انتخاب میشود که حتی حاضر به شرکت در مراسم نشده است اما دو کاندیدای دیگر که به نظر سایرین ارزش قائل شده ولی فقط جواب سوال را نمی دانستد از دور رقابت کنار گذارده میشوند. و در سکانس بعدی ما فرمانروای منتخب را مشاهده میکنیم که در اوج مسخره گی دستورات عجیب صادر میکند و به راحتی تحت تاثیر قرار میگیرد. زنهای سریال هم که کم از مردانش ندارند دایم از مدل لباس و سر و وضع یکدیگر سخن میگویند و تا کنون که چند قسمت از این سریال گذشته است هنوز هیچ زن یا مرد عاقلی که دچار زوال عقل نشده در این آن یافت نگردیده و یک مشت آدم کلاهبردار مالیخولیایی خنگ و ابله و گاها افسرده و یا زرنگ تمام پرسوناژ های این سریال هستند حال به مشکلات روایی سریال که اصولا جوابی برای بناهای موجود در جزیره نداشته و حضور اشیائئ که نباید در این جزیره دور افتاده ( همچون نان سنگک تازه و پنیر تبریز در یکی از قسمت ها) یافت شود نخواهیم داشت فقط مسئله ای که ذهن مرا درگیر نموده این است که آیا حققتا ایران عزیز ما و هموطنان غیورمان تماما اینگونه هستند که در این سریال شاهدش هستیم !؟ آیا بحث انتخابات درون جزیره طعنه ای به انتخابات ملی ایران است!؟ شاید با عنوان اینکه فضای سریال طنز و فانتزی میباشد بشود دلیل این همه تمسخر را یافت اما مگر نه این است که طنز برای بیان انتقادات عمیق با زبان خنده است؟ این سریال چه را میخواهد به نقد بکشد؟ و نتیجه مثبت این نقد چه خواهد بود!؟یادمان باشد این ملت هر آنچه که هست تمام نظام سلطه را به واهمه واداشته است

از چند سال پیش همزمان با توجه رسانه ها به پیشگویی ها و حدسیان یک ریاضی دان ژاپنی و سازمان فضانوردی امریکا( ناسا) بار دیگر ادعاهای نوستراداموس پیشگوی فرانسوی و افسانه های قوم مایا بر سر زبانها افتاد. در آن سالها ناسا ادعا کرد یک توفان خورشیدی در سال 2012 موجب خاموشی دنیا خواهد شد. ادعایی که این اواخر تلویحا از سوی ناسا تکذیب شد. هایدوایتاکاوا ریاضی دان ژاپنی بود که در سال 1980 ادعا کرد همه سیارات منظومه شمسی در آگوست 2012 همگی در یک خط پشت خورشید قرار خواهند گرفت و این موضوع باعث تاریکی و تغییر آب و هوا در زمین شده و باعث انتهای حیات خواهد شد. پس از این ادعاها بود که مجدد کتابهای نوستراداموس در سراسر جهان به فروش رسید و در مورد قوم مایا کنفرانس های مختلف برگزار شد چرا که بموجب متون باقی مانده از این قوم ، روز 21 دسامبر 2012 آخرین روز حیات و پایان تاریخ نامگذاری شده بود. در موردقوم مایا همین را بگویم که بموجب اسناد و ادعاهای بازماندگان این قوم که در امریکای مرکزی و کشورهایی مثل گواتمالا و مکزیک ساکن هستند تاریخی 5000 ساله داشته و اوج قدرتشان را از میانه سال های 603 تا 683 قبل از میلاد و در زمان تولد پاکال بزرگ پادشاه قدرتمند مایا میدانند. در همان زمان تقویمی فراگیر نوشته شده است که پایان آن تقویم به 21 دسامبر 2012 ( 30 آذر 1391 ) ختم میشود و این تقویم که بر مبنای قرار گرفتن ستاره ها در آسمان نوشته شده به زبانی این روز را آخر دنیا قلمداد نموده است. مدتی قبل مطالبی تقریبا مهمترین فضاهای مجازی را فرا گرفت که متعلق به نویسنده ای که خود را حافظ آموزه ها و نمایه های مایائیسم میدانست بنام دن آلژاندرو. او که خود را عضوی از مجلس بین المللی مایا معرفی نموده بود چنین مینویسد: پانصد سال قبل قاره آمریکا گوشه ای از بهشت بود، جنگل های بکر و دست نخورده، حیوانات بی نظیر ، شهرهای طبیعی ، پرندگان رنگارنگ، غذای کافی برای همه، آب های پاک و پر برکت ، انسانهایی که برمبنای انسانیت زندگی میکردند و از فرهنگشان محافظت می نمودندو ... وی سپس نگاهی به امروز جهان بویژه امریکا می کند و مینویسد: با اینکه تکنولوژی نعمتی است که زندگی ما را روز به روز راحت تر نموده ولی به خاطر همین تکنولوژی جنگل ها از بین رفته، آب ها و رود ها ناپاک شده و همه ما به بیماریهای مختلفی گرفتار هستیم، زندگی ما زیر تهدید بمب اتمی ابرقدرتهای جهان قرار گرفته، بسیاری از انسانها بی خانمان هستند، در روشنایی روز مردم کشته شده یا مورد تعرض قرار میگیرند، در مدارس کشتار دسته جمعی اتفاق می افتد، کودکان پدر و مادرشان را به قتل میرسانند و پدر و مادر ها کودکانشان را و تمام این اتفاقات به خاطر این است که زندگی ما مسموم شده است و در ادامه می نویسد: اما خواهید دید به زودی همه انسانها یکی خواهند شد و بار دیگر به دوران گذشته باز خواهند گشت و چنین روزهایی دور نیست! او همچنین با اشاره به یکتا پرستی قوم مایا پیش بینی میکند بار دیگر در پناه خالق تمام موجودات به دوران 500 ساب پیش و قبل از سیطره ایالات متحده آمریکا بر دنیا ، برگردند. اما در این نوشته ها آنچه اهمیت داشته این بوده است که تفسیر تاریخ مکتوب قوم مایا و پیش بینی های این قوم نه آنگونه که در ظاهر نشان داده شده بلکه این قوم نه تنها 2012 را سال پایان دنیا ندانسته بلکه این سال را آغازی بر یک تاریخ دیگر می شناسندکه شاید مبدا آن روز 21 دسامبر 2012 باشد. در رابطه با این افسانه گفتنی ها بسیار است و نویسندگان و محققین بسیاری در موردش قلم فرسایی نموده اند و حتی فیلم های سینمایی بسیاری در موردش ساخته شده است اما اکثر مراکز علمی با دلایل بسیار این فرضیه را رد کرده اند شاید باید تا روز 21 دسامبر منتظر بمانیم.

در مطلب قبلی به تنوع ساختاری شبکه های ماهواره ای که آسمان ایران را پوشش میدهند پرداختیم و اکنون قصد داریم اختصاصا و اختصارا شبکه های فارسی زبان ماهواره ای را مورد کنکاش قرار دهیم.

 

تقریبا اواسط دهه هفتاد بود که به یمن دستگاههای نه چندان پیچیده ای با عنوان تجهیزات دریافت دیجیتال امواج ماهواره ای ، اولین شبکه فارسی زبان از سوی ایرانیان! لوس آنجلس نشین اقدام به پخش برنامه نمود. اولین برنامه های این شبکه اغلب ساختاری استودیویی داشت که مجری مربوطه در پشت میزی نشسته و فقط حرف میزد و البته در چند نوبت برای جلوگیری از خستگی تماشاگر اقدام به پخش موسیقی که تماما در فرهنگ ایران اسلامی حرام بود، میکردند. پس از گذشت مدتی این شبکه به سوی پخش فیلمهای مبتذل قبل از انقلاب و شوهای قدیمی نمود و البته پای تبلیغات اقلام مصرفی که اکثرا هم حول محور زنان می چرخید آغاز شد و فردی بنام شبخیز گرداننده این شبکه بود.

مجری اقتصادی اولین شبکه فارسی زبان 

هنوز چندی از افتتاح این شبکه نگذشته بود که سایرین هم وارد این بازار شدند و اغلب بدون کوچکترین اطلاعی از نحوه برنامه سازی و فقط برای مطرح کردن خویش شبکه ای افتتاح کرده و اگر پول کافی و یا لابی قدرتمندی در بین دشمنان ایران و تولید کنندگان محصولات آنچنانی داشتند به کار خود ادامه میدادند و در غیر اینصورت پس از مدتی شبکه داری! یا کلاهبرداری کرده و یا ورشکست میشدند و نهایتا مجبور به بستن شبکه خود میگردیدند.

 

روبرت مرداخ سلطان صهیونیست رسانه ای دنیا

در این میان تعدادی از افراد نه چندان مطرح با ایجاد شبکه های برانداز، با سخن پراکنی در مورد نظام جمهوری اسلامی و ایجاد شایعات گوناگون برای خود نان و آبی ! ایجاد کرده و کم کم خودشان هم باورشان شد سری در میان سرها هستند! این داستان ادامه داشت تا اینکه شرکت های زیر مجموعه روبرت مرداخ غول صهیونیست رسانه ای دنیا که بسیاری از بنگاههای خبر پراکنی و شبکه های پر آوازه ای چون فاکس و همچنین کمپانی های فیلمسازی چون برادران وارنر و شرکت های اینترنتی همچون ای او ال AOLدر تملک وی میباشند بنا به نیاز آن روز دنیای غرب مبنی بر مبارزه با تفکر و تعصب اسلامی و ایرانی فارسی زبانان ( فراموش نکنیم نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در جلسه ای به بوش پسر اذعان میکند برای حکومت بر ایرانیان باید تعصب آنها را تنزل بخشیم ) اقدام به افتتاح شبکه فارسی وان نموده و برای اولین بار از یک شبکه ماهواره ای سریالهای اشاعه دهنده بی بند و باری با دوبله فارسی پخش شد و به حدی این شبکه اثر گذار بود که در بسیاری از محافل از محاسن شخصیت های این سریالها نام برده میشد و " سالوادور " یکی از این شخصیت ها بود که حتی در مجلات داخلی در موردش نقدها نوشته شد. تنها موضوعی که در این سریالها به چشم میخورد تعریف داستانی در مورد خیانت همسران به یکدیگر در قالبی بسیار جالب و اثر گذار بود و تماشاگر را با خود همراه مینمود بصورتی که حتی به دنبال یافتن دلیل برای خیانت یک زن به شوهرش بوده و این عمل را که جزو گناهان کبیره است را تایید میکرد و حتی برای شخصیت فوق ، دلسوزی مینمود.

 

بعد از موفقیت ! شبکه فارسی وان سایرین هم از راه رسیده و فارسی 2 ، 3و ... همچنین شبکه من و تو1 ، 2 و .. هم وارد گود شدند که ساختاری شبیه به یکدیگر دارند.

به جز این شبکه ها چند شبکه حرفه ای دیگر هم وجود دارد که شاید ایرانیان عزیز در طول اتفاقات پس از انتخابات نام این ها را مکررا شنیده اند : بی بی سی فارسی BBC perrsian و وی او ای VOA یا همان وویس اف امریکا که به فارسی " صدای امریکا" ترجمه میشود و هر دو شبکه بنابه ساختار دولتی خود ( اولی بنگاه خبر پراکنی دولتی بریتانیا و دومی صدای رسمی دولت امریکا میباشند) حرفها و تصمیمات دولت مطبوع خود را منتشر میکنند. برای اولین بار بود که شبکه بی بی سی پرشین اقدام به پخش نوعی تازه از خبر نمود بدین گونه که خود خبر شاید به اندازه یک خط بود اما بیش از نیم ساعت به تحلیل آن خبر می پرداخت در بین این تحلیل از غلو خبر تا تغییر معانیش آنگونه که اهداف شبکه می طلبد اقدام میکردند و همین تحلیل ها بود که از شکست رقیبی در انتخابات با عنوان یک دروغ بزرگ و تعویض آرا سخن به میان آمده و باعث اتفاقات بعدی شدند.

البته این را هم بیان کنم که همین نوع ساختار خبری باعث شد تا در کلاسهای آموزش خبرنگاری و دانشکده ها که بیشتر بصورت سنتی به خبرنگاران آموزش داده میشد تغییراتی انجام و اکنون شاهد هستیم در اکثر بخش های خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم روش های تحلیل خبر البته از نوع سالم آن در جریان است و این موضوع باعث افزایش شعور سیاسی و اجتماعی مخاطب خواهد شد. موضوع شبکه های ماهواره ای فارسی زبان به اینجا ختم نمی شود و در مطلب بعدی در مورد پدیده هایی بنام " هخا" ، " ما هستیم " ، " پرشین تون " و ... اشاره خواهیم نمود . منتظر پست بعدی وبلاگ میراب عطش باشید و در این میان با بیان نقطه نظرات و پیشنهادها و انتقادات خود ما را برای بیان هرچه بهتر موضوع یاری فرمایید.

چند روز پیش در خیابان بودم که باران شدیدی شروع به باریدن کرد. به سرعت خود را به سایه بانی رساندم تا از خیسی بیشتر لباسهایم جلوگیری کنم. بارش برف و باران یکی از نزولات آسمان است که البته بسیار فواید و خاصیت ها دارد و اگر این نزول آسمان نبود ادامه حیات برای موجودات زنده امکان پذیر نمی بود

چندسالی است که نزولات جوی دیگری هم فضا را به تسخیر خود در آورده و این بار بصورت بارش باران که به حالت بارش امواج خود را هویدا ساخته است. بالای سرمان بازار مکاره ای است و انواع اقسام زبان ها و فرهنگ ها، فیلم ها و کارتون ها، بازیها و آدم ها در حال گشت و گذار و فرود آمدن هستتد و اما بر خلاف باران سایبانی قادر به حفاظت شما از این بارش نیست.

هم اینک که در حال نگارش این مطلب هستم ، طبق آخرین اطلاعات سایتهای معتبر مربوط به ماهواره، فضای اطراف کره زمین را 90 ماهواره رسانه ای فراگرفته است که امواج 35 ماهواره آسمان کشورمان را فرا پوشش میدهد. به عبارتی این تعداد ماهواره حدود 3000 شبکه تلویزیونی را به فضای ایران می فرستند که اگر شبکه های کد شده و کارتی را از این تعداد حذف کنیم میتوان گفت حدود 2000 شبکه ماهواره ای در ایران قابل مشاهده میباشد. اما این تنها یک روی سکه است. این شبکه ها با ساختار مختلف، محتواهای گوناگونی را پخش میکنند که تقریبا به این شرح است: 419 شبکه ورزشی هستند و به اتفاقات ورزشی می پردازند. 380 شبکه بصورت شبانه روز به پخش موسیقی از انواع و اقسام آن می پردازند. 74 شبکه در مورد مدل لباس و فشن شو و آرایش برنامه سازی میکنند. 273 شبکه به محوریت ادیان مختلف ، تاریخ و مذهب ،پخش میشوند. 252 شبکه برنامه کودک هستند . 92 شبکه حول مسائل اقتصادی میگردند و موضوعات اروتیک و پورنو نیز به ترتیب 253 و 71 شبکه را در بر میگیرند. از این تعداد هم بیش از 40 شبکه فارسی زبان هستند که به سرعت هم در حال رشد میباشند که بحث قسمت اعظمشان بر سر مسائل تجزیه طلبی ، اختلافات سیاسی، براندازی و سرگرمی است.

حال این همه تنوع ساختار و هجوم همه جانبه فرهنگی را در نظر بگیرید ، آن وقت است که به شدت برخورد در این نبرد پی خواهید برد و اهمیت ایران اسلامی دو چندان میشود وقتی متوجه شویم غرب با چه حجم برنامه ریزی و برنامه سازی در این نبرد ناجوانمردانه حاضر شده است.

در مقاله بعدی به موضوع شبکه های فارسی زبان با یک نگاه تخصصی خواهیم پرداخت . نقطه نظرات شما دوستان گرامی یاری رسان ما در تنظیم این سلسله مقالات خواهد بود.

 

یارانه ها بی هیچ تغییر دقایقی پیش به حساب سرپرستان خانوار واریز شد و به شایعات چند روز گذشته مبنی بر اضافه شدن این مبلغ به علت گرانی حامل های انرژی پایان داد و مبلغ یارانه همان است که بود.

عجیب است که این شایعات هرچند ضرر های فراوانی برای اقتصاد و دولت خدمتگزار و حتی ملت عزیز ایران دارد اما برای قشر کاسب آنهم از نوع دلال فرصت طلب بسیار سود داشته است و بدون توجه به راست و دروغ مطلب فقط در پی اضافه کردن صفرهای حساب های بانکی خویش هستند.