سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میراب نوشت
 
20 گیگابایت هاست رایگان با قول امکانات همراه با دامنه رایگان و سی پنل و کلی چیزای دیگه مخصوص شما

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90/12/24 توسط میراب عطش

این روزها بازار تبریکات نوروز بسیار داغ است و هر کس به بهانه ای قصد دارد این رستاخیز طبیعت را به شما تبریک بگوید. هرچند هنوز زمستان جاری است اما واپسین نفس های خود را می کشد و تا چند روز دیگر بهار با آن همه زیبایی سفره خود را در نیم کره شمالی پهن خواهد کرد.

این روزها دیگر کم کم بوی بهار را حس میکنیم و انتظار شکوفه های گیلاس را می کشیم . عطر بهار یک حس نوستالژی بسیار خاطره انگیز را متبلور میکند و آن هم عیدی های کودکانه ای است که هر یک از ما کم یا زیاد مزه اش را چشیده ایم.

از مدتها قبل زنان این مرز و بوم شروع به گرد گیری منازلشان نموده اند و خانه ها هم یقین کرده اند که تغییر و تحولاتی در راه است . انگار آن خانه های سنگی هم بوی بهار را احساس میکنند و چقدر این تغییر زیبا و مسرت بخش است.

اما در این میان هستند خانه هایی که بوی نوروز به خانه هایشان راهی ندارد و اگر هم داشه باشد ساکنان خانه با هر ترفندی که باشد همه درز های ورود بهار را می پوشانند تا مبادا یادشان بیفتد بهاری نو در راه است. 

دخترک یاد همکلاسی اش می افتد که چه با آب و تاب از خرید لباس عیدش سخن میگفته است . یاد ذوقی می افتد که سالها پیش به هنگام خریدن یک لباس به او دست داد اما این روزها دیگر خبری از نو نواری نیست. یکی دو سالی میشود که پدر بیمار شده و گاهی حتی برای نان شب هم دچار مشکل میشوند . یاد صحبت های همکلاسی هایش که می افتد دلش میخواهد به پدرش بگوید او هم هوس کرده است یکبار دیگر با پدر برای خرید به بازار برود اما ناله پدر را که می شنود فراموشش میشود .

دخترک به کنار پنجره می رود و به آسمان نگاهی می اندازد شاید که برفی ببارد و او یقین کند هنوز تا امدن بهار زمان درازی باقی مانده و اینگونه است که زمستان را بیشتر از بهار دوست دارد چرا که میداند پدرش دچار عذاب میشود وقتی احساس میکند در حق خانواده اش کوتاهی نموده است. اما مریضی اوست که خانه نشین کرده او را و این را دخترک به خوبی میفهمد و فردا کمی زودتر به مدرسه میرود تا در یک گوشه خلوت شاید با فروش فال هایی که از کتابفروشی محل خریده بتواند برای پدر جورابی نو بخرد.

اگر کمی به اطراف خویش نظر کنیم یحتمل کم و بیش از این گونه خانواده ها خواهیم یافت . افرادی که سعی میکنند دچار آلزایمر شوند تا فراموش کنند بهاری هم وجود دارد.

به راستی تا کنون ما چند بار سعی کرده ایم بهار را به خانه یکی از این انسانها دعوت کنیم ؟ اگر جواب من وشما به این سوال به یک کلمه " بــــــــارهـــا " خلاصه شود یقین بدانیم که بهار به منزل ما هم آمده است اما اگر سر در گریبان فرو برده و هرچه در حافظه خویش جستجو میکنیم ،کمتر اثری از این حرکت نمی یابیم ، پس یقین بدانیم برخلاف آنچه به ظاهر در جریان است بویی از بهار نبرده ایم و این بخشش بزرگ خداوندی را که با خود دنیایی از نو شدن ها و زیبایی ها به ارمغان می آورد ، هیچ درک نکرده ایم و اطمینان داشته باشیم هیچ بهاری افتخار نمی کند به وجود انسانی! همچون ما. و یادمان باشد گاهی نعمتهایی که به چشم ما نمی آید ، ممکن است آرزوی فرد دیگری  باشند.

 



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90/12/16 توسط میراب عطش

شاید این روزها پس از اعلام نتیجه نهایی برندگان فستیوال اسکار، هر روز خبرهای جدیدی در این راستا شنیدیم ، خبرهایی که بازتاب نگرش رسانه ها به این مقوله بود. نگرشی که اسکار و هنرمندانش را تماما در خدمت سیاست جهانخواران منقش میکرد و آنان را قسمتی از هالیوود سیاست زده میدانست، سیاستی صرفا آمریکایی که در خدمت ایادی کاپیتالیسم عملگرا، حرکت میکند.حال اگر این زاویه را کمی تغییر دهیم و به هنرمندان هالیوودی به عنوان قسمتی از مردم آمریکا ( که گاهی اینان هم قربانی سیاست کثیف کاخ سفیدی میشوند)نگاه کنیم به نتایج جالبی دست می یابیم. بله این هنرمندان هم جزو ملت آمریکا هستند، ملتی که به شدت از رفتار و منش دولتمردانشان به ستوه آمده و روزی نیست که خبری هرچند مختصر در مورد اعتراضاتشان بر خروجی خبرگزاریها قرار نگیرد.

نقبی به گذشته ای نه چندان دور میزنیم . قیام وال استریت و مردمی که دیگر توان تحمل خفقان و ظلم نظام سیاسی سرمایه داری آمریکا را نداشتند، نظامی که تمام سیاستهای داخلی و بین المللی اش برای جلب نظر ثروتمندانی اکثرا یهودی بود که برای رسیدن به یک سنت بیشتر تمامی حقوق انسانی را زیر پا نهاده و هیچ خط قرمزی نداشتند.در این جنبش بود که ملت آمریکا به مبارزه با مردان دولتی بپا خواستند و هنرمندان هم به عنوان قسمتی از بدنه ملت در این اعتراضات حاضر شدند . در ادامه به برخی از این هنرمندان و دیدگاههایشان اشاره میکنیم

براد پیت : به هنگام افتتاح فیلم " مانی بال" در ژاپن ، معترضان جنبش وال استریت را نمایندگان ایجاد تغییر و تحول در امریکا نامید و گفت: به نظر من آنچه که امروز شاهدش هستیم اعتراض به سیستمــی است که نتوانسته به ما (مردم آمریکا)  خدمت کند. سیستمی که به عنوان مثال بجای برآورده کردن نیازهای مردم ، در خدمت مبلغان سنا ( سناتورها)  بوده است و به همین جهت مردم دچار سرخوردگی شده اند.

مایکل مور ـ مستند ساز جنجال برانگیز آمریکا که بارها با آثارش عملکرد دولت را به چالش کشیده است: به هنگام حضور چند باره در این اعتراضات خطاب به تظاهر کنندگان بیان کرده : من حقیقتا از آنچه که اینجا می بینم به وجد آمده ام . آنچه که می بینم تنها یک جمع صدها یا هزاران نفری نیست که خیلی زود از هم بپاشد . بلکه میلیون ها نفر از مردم آمریکا باهم همصدا شده اند . وی در مصاحبه خود ضمن تاکید این نکته که نظام سرمایه داری آمریکا با هیچ یک از ادیان دنیا همخوانی ندارد نیز متذکر شد که اعتراضات جنبش وال استریت از جمع جوانان آغاز شده و روزی سراسر آمریکا را فرا خواهد گرفت.

ساموئل ال جکسون: بازیگر مطرح سیاهپوست آمریکا نیز بارها در مصاحبه های خود بیان می کند: مردم ما زمانی در دهه 60 بلد بودند که در برابر آنچه نمی خواهند اعتراض کنند، همچون اعتراضشان به جنگ ویتنام . اکنون نیز زمان آن رسیده که مردم صدای اعتراضشان را به گوش مردم سراسر دنیا برسانند و نفرتشان را از رفتار و سیاستهای دولت آمریکا اینگونه اعلام کنند.

راسل سیمونز: یکی از آهنگسازان و نوازندگان آمریکایی با حضور در جمع معترضان ضمن تقسیم بطری های آب، حمایت خود را اعلام و با صدای بلند فریاد میزند قدرت را به مردم بدهید نه به شرکتها و سیاستهای غیر انسانی.

آلک بالدوین: درباره وال استریت در صفحه توئیتر خود می نویسد: معترضان میخواهند کاپیتالیسم را تعدیل و تنظیم کنند و تنها یک قهرمان می تواند این کار را انجام دهد. هرکدام از ما از شما، یک قهرمان هستیم . من شما را ( معترضان جنبش ضد سرمایه داری ) دوست دارم و از همین جا از همه شما تشکر می کنم .

رافالو : بازیگر نقش هالک شگفت انگیز در این باره می گوید : مبارزه برای آزادی ، عدالت و برابری ارزش ما است . واقعا باید بخاطر آن با نظام ( دولت و سرمایه داران ) جنگید.

شون پن : بازیگر برجسته آمریکایی و فعال سیاسی و اجتماعی که پیشتر به ایران هم سفری داشته و در نماز جمعه تهران به عنوان یک فریضه سیاسی شرکت نموده بود در رابطه با جنبش وال استریت در مصاحبه با شبکه سی ان ان با اشاره به نبود سازماندهی مشخص در جنبش و اعتراضات اجتماعی آمریکا گفت: من با وجود این بی نظمی ها این اعتراضات را تحسین می کنم این بازیگر برنده اسکار گفت: این جنبش نشان دهنده مسائل بسیار زیاد و پیچیده در جامعه آمریکاست و امیدوارم که این جنبش با سازماندهی قوی بتواند به اعتراضات خود به اقدامات وال استریت و شرکتها ادامه دهد و شرایط را برای ایجاد تغییرات مورد نیاز فراهم آورد. او که از مدافعان حقوق بین الملل است در عین حال یادآور شد برخی رسانه های آمریکایی و بویژه خبری تنها بخشی از اعتزاضات را پوشش می دهند که برای آنها و مدیرانشان مفید است.

سوزان ساراندون: این بازیگر برنده اسکار و یکی از منتقدان همیشگی سیاستهای جنگ طلبانه آمریکا و عملکرد دولت این کشور ( که ما بیشتر او را بخاطر تحویل جایزه اسکار به اصغر فرهادی می شناسیم) بطور مستمر در جمع تظاهر کنندگان حضور داشته در این باره بیان می کند : قیام وال استریت جنبش شگرفی است و این را میدانم وال استریت آینده تعداد زیادی از مردم آمریکا را نابود کرده. من به جمع معترضان پیوسته در حالیکه همه چیز خود را کنار می گذارم و حتی به فکر حرفه خویش ( بازیگری ) هم فکر نمی کنم .

و هنرمندان دیگری که با حضور در میان معترضان خود را قسمتی از مردم و هم صدای آنان دانسته .با این پیش زمینه بار دیگر به چند روز قبل باز میگردیم ، به زمانی که فیلم فرهادی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود می نماید. خبر دیگری که آن لحظه بصورت محدود توسط تعداد کمی از رسانه ها پوشش داده شد و اهمیت چندانی به آن خبر داده نشد، بی توجهی داوران اسکار به یک فیلم اسراییلی بود که در همان بخش فیلم فرهادی جزو مدعیان بود و یکی از پنج فیلم نهایی این بخش بود. اما داوران جشنواره ای سینمایی ( که یادآور هالیوودی است که تماما از کمپانیهای یهودی تشکیل شده که جزو غولهای نظام سرمایه داری هستند) اینگونه نماینده فرهنگ و هنر اسراییل را با بی توجهی به زیر کشیده و تعمدا فیلمی از ایران اسلامی را ( که مدعی و پرچمدار مبارزه با صهیونیسم میباشد ) به بالا بردند و برخلاف نظر سیاستگذاران هالیوود ( چرا که تمامی رسانه های آمریکا در زیر چتر صاحبان یهودی خویش است و به منظور پیروزی در نبرد فرهنگ و هنر از مدتها قبل فیلم اسراییلی با بالاترین حجم تبلیغات با استفاده از بی نهایت ترفند در بهترین سالنها نمایش داده شد ) حتی از فیلم اسراییلی تقدیر هم ننمودند و چون این یک شکست برای نظام سلطه بود در رسانه هایشان به موضوع نادیده گرفتن فیلم بطور محدود اشاره شد چرا که موضوعی برخلاف نظرشان اتفاق افتاده بود.

شاید فرهادی غرب زده ای بیش نباشد و شاید فیلمش هیچ ارزش بصری نداشته باشد و اصولا در این مقاله روی سخنم او و جدایی نادر از سیمین نیست و عملکرد فرهادی و فیلمش مجال دیگری برای بررسی میخواهد . اما این بار اسکار یک نگاه مردمی 99 درصدی ( شعار معترضان وال استریت ) یافته بود و میخواست تنفر خویش از رفتار دولتمردانش و نظام کاپیتالیستی سیطره یافته بر کشورش را فریاد بزند ، شاید.

این مطلب نظر شخصی نویسنده است و با فراغ بال آمادگی دریافت نقطه نظرات و انتقادات و پشنهادات شما عزیزان را دارم . ضمنا تمامی نقل قول ها از روزنامه ایران منعکس شده است . والسلام



گفت : من رای نمی دهم  و من  با تعجب پرسیدم : چرا ؟ و  او ادامه داد : چون هر شب برنامه های BBC  را تماشا میکنم و انها  دائم سند می آورند برای عدم شرکت در این انتخابات . باز هم می پرسم : و یکی از این دلایل!؟ و او اینبار بادی در غبغب می اندازد و با نگاهی  متفکرانه میگوید : چه دلیلی بالاتر از اینکه نظام مشروعیت ندارد !.

میگویم : مشروعیت نظام  را در چه میدانی ؟ و او بدون جواب به این سوالم به سراغ کشورهای دیگر میرود تا معنی مشروعیت را با به رخ کشیدن نوع حکومت آنها برایم تعریف کند و ابتدا یکی از کشورهای عرب منطقه را نام میبرد که اینک وهابیان حاکم بلا منازع انجا هستند ( که به دلایل خاص از نام بردن این کشور معذورم لیکن تمامی دوستان متوجه منظور شده اند ) و میگوید : همین کشور بهترین نمونه مشروعیت است و باز میگویم : ولی انگار برای تو معنی مشروعیت را به اشتباه توضیح داده اند چرا که در آن کشور هنوز هیچ یک از شهروندان در هیچ انتخابات رسمی شرکت نکرده و اصولا را ی آنها هیچ تاثیری در نحوه حکومت در هیچ یک از قوا ندارد و انتخابات مهم در بین شاهزادگان و خانواده های درباری اتفاق می افتد . او که در رابطه با کشورهای منطقه، دیگر نمونه ای نمی یابد به سراغ کشورهای غربی میرود و در همان ابتدا سردرمدار آنان یعنی آمریکا را مثال میزند و هنوز تعریف و تمجید هایش از نحوه حکومت در این کشور به انتها نرسیده که  حوصله ام به آخر میرسد و میگویم : در آن کشور هم ظاهرا انتخاباتی  انجام می پذیرد اما در باطن امریکا هم بصورت سلطنتی موقت اداره میشود چرا که از دیر باز این کشور تحت سلطه دو حزب قدر بوده است که هر یک برای مدتی زمام امور را در دست میگیرد و پس از اتمام آن مدت مجددا به حزب دیگر می سپارد و افراد خارج از این دو حزب نمی توانند در هیچ یک از مناصبی که توسط انتخابات برگزیده میشوند ، قرار گیرند و تمامی سناتورها و رئیس جمهور آمریکا از میان اعضای ارشد این دو حزب انتخاب میشود . پس در امریکا هم هر چند ظاهرا اینگونه نیست اما انتخابات معنی و مفهوم سفرشی بیش ندارد و هر آنکه زور و پول و قدرتش در یکی از این حزب ها بیشتر است ، پیروزی نهایی از آن اوست.

با تعجب نگاهی به من می کند و می پرسد  : پس مشروعیت یعنی چه !؟

و من میگویم : مشروعیت یعنی نظامی که  با رای اکثریت عامه مردم از ابتدا بدون کودتا و سفسطه بازی به وجود بیاید و تنها حکومتی که در منطقه و شاید  حتی در تمام کره خاکی اینگونه ساختاری دارد و فقط و فقط بنا به رای مردم در یک همه پرسی  با اکثریت آرا بدون کوچکترین زور و سرنیزه و کودتا ایجاد شده است  و تقریبا همه شهروندان آن کشور به نوع حکومت و نظام آری گفته ایند همین ایران عزیز و اسلامی خودمان است چرا که پس از سالها سلطنت تاجداران در این کشور مردم در 12 فروردین یکهزارو سیصدو پنجاه و هشت  با شرکت در یک همه پرسی رزیم شاهنشاهی را ساقط و نوع حکومت را جمهوری اسلامی انتخاب نمودند و تا کنون نیز حتی بالاترین مقام و منصب ها هم بنا به رای مستقیم و غیر مستقیم ملت انتخاب میشوند پس چگونه است که تلویزیون یک کشور سلطنتی که مردمش هیچ حقی برای انتخاب ملکه ( انگلیس ) ندارند، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را که تماما بنا به رای مردم ایجاد شده است ، نا مشروع میخواند !؟

و بار دیگر قصد داشت بازهم بدون خداحافظی برود که اینبار او را صدا کردم و پرسیدم : بازهم نمی خواهی رای بدهی !؟ که اینبار باه آرامی جواب داد : رای میدهم ، حتما رای میدهم تا با یک رای بیشتر بدانند ما مشروع ترین نظام عالم هستیم

 



بنام خدا

کنکاشی بر فیلم جدایی نادر از سیمین و تشویق ها و تنبیه ها

http://www.mizan2.ghalam.org/wp-content/uploads/images18-90x90.jpg

به بهانه  اخذ جایزه اسکار این فیلم

http://www.yazdfarda.com/UserFiles/Image/mohamad_hossein_taghvaei/Other_photo/A_SEPARATION_1390_11_05.JPG

 

اولین برخورد تماشاگران عام و خاص سینما با جدایی نادر از سیمین در جشنواره بیست ونهم فیلم فجر رقم خورد ، جاییکه این فیلم از دید تماشاگران حائز بهترین عنوان فیلم شد و مشترکا از سوی داوران جشنواره بین المللی فیلم فجر هم به عنوان بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه دست یافت ، تا اینجای موضوع این فیلم که به روابط خاص همسران می پرداخت چه از سوی داوران و چه از سوی تماشاگران که مخاطب اصلی سینما هستند عنوان بهترین ها را به خود اختصاص داده بود و همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرفت تا اینکه به هنگام اعطای جوایز اصغر فرهادی کارگردان فیلم با اظهاراتی که بیشتر به عنوان یک همکار در مورد چند تن از عوامل سینمای ایران که به اتهاماتی مواجه بودند سعی در برائت سینما از سیاست را نمود اما کمی دچار احساسات شده و سخنانش طیف دیگری از جامعه را نیز در بر گرفت . فرهادی هرچند بارها پس از این واقعه قصد ابهام زدایی از خویش را داشت اما این وصله تا به امروز دامنگیر این کارگردان مطرح سینمای ایران بود.

http://www.cinemaema.com/parameters/cinemaema/images/cache/42/c9afe26d56903c75f5e9bdd7c59c0ca7.jpg

فیلم جدایی نادر از سیمین در اولین اکران خویش در ایران با استقبال بی نظیر تماشاگران مواجهه و مشترکا همراه با فیلم اخراجی های 3 عنوان پرفروشترین فیلم سینمای ایران را به خود اختصاص داد با این تفاوت که فیلم اخراجی ها در ژانر کمدی با استفاده از فضای سیاسی آن روز ایران موفق به این عنوان شد اما فیلم فرهادی نقبی به زیر لایه های خانواده زده بود و کاملا جدی به کنکاش برخی همسران پرداخته بود که نه تنها در ایران بلکه در تمامی نقاط  جهان به عنوان آفت خانواده از آن یاد میشود. طلاق عاطفی داستان فیلم فرهادی بود طلاقی که در هیچ سندی امضا نمی شد و فقط زوجین بدون هیچ رابطه عاطفی در کنار یکدیگر زندگی میکردند.

فیلم در اکران های بین المللی نیز فروش  چشمگیری داشت و در رقابت های بین المللی هم یکی پس از دیگری بهترین جوایز سینمایی دنیا را از آن خود کرد . ابتدا از خرس طلایی جشنواره برلین شروع و نهایتا به اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان منتهی شد و البته در این پروسه انواع داوری های غیر سینمایی را هم متحمل گردید.

به هنگامیکه دوربین ها در حال ضبط مراسم اهدای جایزه گلدن کلاب بودند وقتی فرهادی به روی سن حاضر شد خانمی که در مراسم اهدا حاضر بود برای تبریک دستش را به سوی فرهادی دراز کرد اما فرهاید با زیرکی دست این انم را در نمود و هیچ لمس بدنی با ایشان نداشت و این خانم کسی نبود جز مدونا خواننده و بازیگر هنجار شکن غربی که بارها به خاطر استریپ تیز و .... مورد توجه غربی ها بوده است اما اصغر فرهادی در اینجا به عنوان نماینده یک کشور که موفق به دریافت این جایزه شده بود تمامی اصول اولیه کشورش را رعایت و از دست دادن با این زن در یک موقعیت رسمی اجتناب نمود لیکن در مهمانی های جنبی جشنواره با یکی دیگر از بازیگران هالیود ،آنجلینا جولی دیدار و دست میدهد و با شروع نشر تصاویری در اینترنت هجوم به این کارگردان کلید خورده به حدی که تا یکی دو روز بعد از اخذ این جایزه مقامات دولنی در این رابطه سکوت اختیار کردند اما نهایتا معاونت سینمایی وزیر ارشاد با واقع بینی کامل این مهم را به کارگردان فیلم تبریک گفت.

Jodayi.Nader .Az .Simin کنکاشی بر فیلم جدایی نادر از سیمین و تشویق ها و تنبیه ها

زمان دوشنبه ساعت 4 صبح سالن کداک تیاتر لوس آنجلس . مجری مراسم به هنگامبکه قصد دارد نام بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان را معرفی نماید ایرانیانی که به هر طریق چه ماهواره و چه شبکه های اینترنتی ، در حال تماشای مراسم هستند لحظه شماری میکنند تا یکبار دیگر نام جدایی نادر از سیمین معرفی شود و اینگونه میشود و ایران برای اولین بار در صد و اندی سال که از اختراع سینما میگذرد بهترین دستاورد را برای سینمای ایران به ارمغان می آورد و مهمتر از این عنوان سخنانی است که فرهادی از تریبون یک مراسم رسمی که پس از فینال جام جهانی پر بیننده ترین مراسم جهانی است از هموطنان خویش به عنوان انسانهایی نوع دوست و صلح طلب یاد میکند انسانهایی که این روزها هدف شدید ترین آماج حملات ناجوانمردانه غرب هستند و روزی نیست که در اکثر شبکه های مطرح تلویزیونی از آن ها به عنوان افرادی جنگ طلب و خطرناک برای بشریت  یاد نشود. اما این بار از همان شبکه ها در یک برنامه پر بیننده سخنانی پخش میشود که تمامی ادعای موهوم غرب را به چالش میکشد ادعاهایی که حتی شهروندان غربی را هم خسته کرده است.

هرچند برخی این جایزه را از مدتها قبل حق مسلم فیلم فرهادی میدانستند اما اینبار داوران این فستیوال که تماما از اساتید دانشگاههای هنری و منتقدین بنام سینمایی هستند یک دلیل دیگر هم برای این انتخاب داشتند چرا که در دوره های گذشته هم فیلمهای مطرحی از سوی ایران به این جشنواره معرفی شد که توجه چندانی به آنها نشد اما فیلم فرهادی و البته شخص اصغر فرهادی از جهاتی قابل توجه بودند .

 

ابتدا چهره ای فقر زده  از ایران ارایه نمی داد چرا که در اکثر فیلمهایی که از جشنواره های مطرح غرب موفق به دریافت جایزه شده اند ایران یک کشور سیاه با مردمانی مهربان اما فقیر نمایش داده میشد

 

دوما کارگردان فیلم در داخل و خارج ایران نام آشنا و مطرح بود چرا که بطور مثال در مورد فیلم کیارستمی زیر درختان زیتون اینگونه نبود و عباس کیارستمی در داخل ایران فردی نیست که برای تماشای فیلمش در مقابل سینماها صف ببندند.

 

سوما و مهمترین موضوع اینکه شخصیت حقیقی داوران هم به عنوان یک شهروند غربی از جنگ طلبی دولتمردانشان خسته شده و از انگ های گاه و بیگاه کشورهایشان به سایر کشور ها به ستوه  آمده بودند هرچند دستگاه تبلیغی غرب شیطنت هایی نمود لیکن اصغر فرهادی با یک نطق کوتاه اما اثر گذار حرکتی کرد که شاید برای نیل به این مقصود نیاز به سالها دیپلماسی باشد

 

اصغر فرهادی یک ایرانی است مثل من مثل تو و به داشتن این کشور بر خود میبالد و مثل ما هم از اشتباه بری نیست.

این یک فرصت است و میتوانیم با مدیریت صحیح از حضور افرادی چون فرهادی نهایت سود را ببریم و در این روزها که غرب دایم به قصد تهاجات گوناگون روز به روز حلقه تحریم( هرچند بی اثرش) را تنگ میکند ار روزنه های اینگونه حداکثر رسوخ را داشته باشم.

 در مطلب بعدی به مراحل رقابت این فیلم در فستیوال آکادمی اسکار خواهیم پرداخت و رقیبان این فیلم را یکبار دیگر مرور میکنیم



چندی پیش یکبار دیگر فرصتی دست داد تا زندگینامه ماری کوری را برای بار چندم بخوانم. بانویی که دو نوبل علمی شیمی و فیزیک را گرفت و اولین زنی بود که در غرب مدرک دکترا دریافت کرد آنهم با درجه فوق ممتاز. اما برای رسیدن به هدفش سختیهای بی شمار کشیده که در این مقال به تعدادی از آنها اشاره میکنم:

http://www.jazirehdanesh.com/files/daneshamooz/pages/student/mariecurie.jpg

در کودکی والدینش را از دست میدهد.در لهستانی زندگی میکرد که تحت اشغال شوروری سابق تحصیل ممنوع بود.

وقتی متوجه دانشگاه های فرانسه میشود هیچ پولی برای مهاجرت نداشته.با تدریس خصوصی پول اندکی پس انداز کرده آن هم یک روستای دور افتاده و تک و تنها، اول خواهرش را به پاریس می فرستد و خودش بعد از سالها با امکاناتی که همان خواهر برایش مهیا می کند به پاریس می رود.

برای اینکه هزینه اقامتش در پاریس زیاد نشود با خودش از ورشو لباس و پتو و لوازم اولیه زندگی را می آورد.ر

وزی4 ساعت سوار درشکه میشود تا به دانشگاه برسد.به حدی پول کم داشته که بعضی اوقات مجبور است بین شب گرسنه نخوابیدن و گرمای اتاق یکی را انتخاب کند.

تا آخر شب توی کتابخانه دانشگاه می ماند که در هزینه گرم کردن اتاقش صرفه جویی کند ضمن اینکه آخر شب هم پیاده به اتاقش برمی گشته تا بازهم در پولش صرفه جویی کند.

در اولین جلسه دانشگاه هیچ نمی فهمد چون حتی یک کلمه هم فرانسه بلد نبوده است اما بطور خود آموز طی چند ماه توانست هم فرانسه یاد بگیرد و هم از بقیه جلو بیفتد.و سرانجام دکترا گرفت و با پشتکار دو جایزه نوبل گرفت و کلی هم خدمات علمی کرد.

براستی چند دانشجوی ایران عزیز این شرایط را داشته یا دارند!؟ امکانات و شرایط بدترین دانشجویان ما هم از ماری کوری بهتر است پس چرا او این سرنوشت را رقم میزند و ما دائم غرولند میکنیم!؟نیویورک تایمز در یکی از سر مقاله هایش مینویسد: تنها چیزهای کمی در زندگی هستند که ارزش عصبانی شدن دارند و در مورد این چیزهای کم نیز، عصبانی شدن دردی را دوا نمی کند.غرولند کردن دردی را دوا نمی کند، تلاش و فقط تلاش باید کرد . لطفا به زندگینامه امثال پروفسور حسابی ها و ماری کوری ها نگاه کنید و اگر اثر گذار بود کمی و فقط کمی شرمگین شوید .

به امید موفقیت روز افزون تمامی دانش پژوهان ایرانی



<      1   2   3      >
.: Weblog Themes By Rokh Nama :.


تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : lمیراب عطش