تا بحال حتما شربت خورده ای ! قرص ، دارو، آمپول و بعضا هم درمان های دیگر.
همه اینها یک تلخی خاصی دارند اما چون میدانی جان بخش هستند تلخی و دردشان را به جان میخری به زبانی جان می بخشند به تلخی اما گاهی هم جان می ستانند به شیرین . چقدر عجیب است کار این داروها جان ستاندنش شیرین و جان بخشیش تلخ است . دوستی میگفت هرچیزی را که مفت به دست بیاورم با دیده تردید به آن نگاه میکنم چرا که سلام گرگ بی طمع نیست. نمیدانم چرا کار دنیا اینقدر عجیب است و زمانی که حس میکنی دیگر به آخر رسیده ای تازه قرار است شروعی دوباره داشته باشی انگار که ماراتن دنیا تمامی ندارد. همیشه به آخر که نگاه میکنی اول را میبینی و ابتدا را که می نگری انتها در مقابل دیده گانت هویدا میشود . نمیدانم الان در کجای این سفر ایستاده ام ، به آخر میروم یا به اول نزدیک میشوم !؟ هرچه هست باید از نفس نیفتم و همچنان راه را ادامه دهم چه به انتها رسم چه به ابتدا ، فرقی نمیکند چرا که اگر به مقصد رسم توشه به ره رسانیده ام اما اگر به ابتدا برگردم شاید یکبار دیگر فرصت شروع داشته باشم. تلخی حقیقی بهتر از شیرینی کاذب است ، پس یکبار دیگر .... علی مدد
همه اینها یک تلخی خاصی دارند اما چون میدانی جان بخش هستند تلخی و دردشان را به جان میخری به زبانی جان می بخشند به تلخی اما گاهی هم جان می ستانند به شیرین . چقدر عجیب است کار این داروها جان ستاندنش شیرین و جان بخشیش تلخ است . دوستی میگفت هرچیزی را که مفت به دست بیاورم با دیده تردید به آن نگاه میکنم چرا که سلام گرگ بی طمع نیست. نمیدانم چرا کار دنیا اینقدر عجیب است و زمانی که حس میکنی دیگر به آخر رسیده ای تازه قرار است شروعی دوباره داشته باشی انگار که ماراتن دنیا تمامی ندارد. همیشه به آخر که نگاه میکنی اول را میبینی و ابتدا را که می نگری انتها در مقابل دیده گانت هویدا میشود . نمیدانم الان در کجای این سفر ایستاده ام ، به آخر میروم یا به اول نزدیک میشوم !؟ هرچه هست باید از نفس نیفتم و همچنان راه را ادامه دهم چه به انتها رسم چه به ابتدا ، فرقی نمیکند چرا که اگر به مقصد رسم توشه به ره رسانیده ام اما اگر به ابتدا برگردم شاید یکبار دیگر فرصت شروع داشته باشم. تلخی حقیقی بهتر از شیرینی کاذب است ، پس یکبار دیگر .... علی مدد