وقتی برای مشاهده معنی support به فرهنگ لغات مراجعه میکنیم به کلمات جالبی بر می خوریم که " پشتیبانی ، کمک ، تقویت ، طرفداری ، تکیه ، محافظت " تعدادی از این معانی میباشند
این روزها با عبور از مراکز خرید شاید بارها عنوان " ساپورت " را در پشت ویترین فروشگاههای لباس مشاهده کنید و اگر با این اصطلاحات سروکار نداشته باشید با اولین سوال از فروشندگان متوجه میشوید نوعی جوراب شلواری بدون پنجه است که از قضا گویا طالب بسیار هم دارد و با یک نگاه سطحی به این پوشش هرقدر بیشتر بخواهید با معانی نام ان و شکل ظاهریش شباهت هایی بیابید شاید کمتر به نتیجه رسید چرا که نه تنها چیزی را " تقویت " نمی کند بلکه از محافظت هم خبری نیست زیرا این پوشش نازک قرار است بجای شلوار مورد استفاده قرار بگیرد و برخی خانم ها با حذف شلواری که به خوبی از پاها محافظت میکرد ساپورتی را می پوشند که انگار پاها را بدون هرگونه پوششی که با یک رنگ اسپری شده بنمایش میگذارند.
این اصطلاح تقریبا از سال گذشته وارد بازار لباس ایران شد هرچند که از چند سال قبل هم نمونه هایی از آن موجود بود ولی هیچگاه در ایران بعنوان لباس اصلی استفاده نشده بود و دقیقا در پاییز سال قبل عده ای از زنان از این جوراب ها به جای شلوار استفاده و در انظار عمومی ظاهر شدند اما در کمال ناباوری هیچ برخوردی با این پدیده نشد و چنین مشتبه شد که با توجه به فضای سیاسی قبل از انتخابات فعلا کاری به کار آنان ندارند و برخورد با ساپورت پوشان را به بعد از انتخابات گذاشته اند اما انتخابات انجام شد و باز هم هیچ اتفاقا خاصی نیفتاد و از طرفی بر تعداد زنان ساپورت پوش هم افزوده شد و طراحان مد هم که بیکار ننشسته بودند روز به روز به جذابیت آن افزودند بگونه ای دیگر ساپورت های تک رنگ به کنار رفته بود و این بار ساپورتهایی را بر تن زنان دیده شد که گویی یک نقاش ماهر آن ها را نقاشی کرده است و این نقش و نگار بگونه ای بود که چشم افراد کنجکاو را به راحتی بسوی خود جلب می کرد و صد البته این تغییر صرفا نوعی پیشرفت در مد نبود بلکه با یک نقشه زیرکانه برای جلب توجه نگاهها به اندام تحتانی زنان ساپورت پوش بود .
پس از حذف شلوار از البسه زنان ساپورت پوش نوبت به کوتاه تر شدن مانتوهایشان رسید و این بار نه مانتو که پیراهن هایی که هیچ شباهتی به مانتو نداشت را در حالیکه نهایتا نیمی از نشیمن گاه انان را می پوشاند بر تن کرده چرا که آن ساپورت های زیبا می بایست یک جوری دیده شود و چه بهتر از مانتوهای شبهه پیراهن !و با این ساپورت های رنگارنگ در کوچه و خیابان جولان دادند بی آنکه کوچکترین مزاحمتی ! برای برخورد با آنان صورت پذیرد.
شاید برای یک زن غربی که احیانا با اندام برهنه به خیابان می آیند این پوشش یک ساپورت یا محافظ باشد اما برای زن ایرانی که بنا به آموزه های دینی بهترین نوع پوشش محافظتی را دارد در بهترین حالت همان جوراب یا ساق شلواری را خواهد بود اما با کنکاش در موضوع متوجه میشویم که این نام گذاری ( ساپورت ) با دقت فراوان از سوی فرهنگسازان و سیاستمداران غربی به طراحان مد القا شد تا بخش فرهنگی برخورد تمدن ها با پیشرفت چشمگیری مواجه شود چرا که نامهای سابق این پوشش همچون جوراب و ساق شلواری از دید زنان مسلمان قابل استفاده بعنوان پوشش اصلی نبود چرا که براحتی اندام توسط مردان نامحرم قابل مشاهده میگردید اما کلمه ساپورت با توجه به معانی ان کاملا ذهنیت زنان را تغییر خواهد داد بگونه ای که معانی این کلمه آنان را مجاز به اسفتاده از این پوشش به عنوان لباس اصلی خواهد نمود. جالب اینجاست که برخی هنرمندان و طراحان ایرانی نیز با این پروژه همکاری داشته و در جهت بیشتر جا افتادن آن در ایران حتی سعی شد تا آنرا بومی سازی نمایند و حتی از خطوط سنتی ایرانی در آن استفاده شده است و اینگونه است که یکی از وبلاگ نویسان متعهد در مورد زنان ساپورت پوش مینویسد :
روزگذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریادنمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر ازفیلمهای سینمای مولف را ببینم.
انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلاتستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه یجوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در اینمیان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان باساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونتنستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و بادادبیاتی نوشته شده بود.
هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.
دقیق تر شدم.
نوشته بود : شوش..جوادیه…راه آهن..شوش..میدان راهآهن…ترمینال جنوب..
نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.
طراحی ابلیس، کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند بهساپورتها چشم بدوزند کرده بود..
چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.
بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطعکلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانیدر فضاهای عمومی شاهد باشیم.
نمیدانم چقدر باید بگذرد که بخود بیاییم و قبل از اینکه هجوم تمدن غرب ما را با خود همراه سازد چاره ای بیاندیشیم و به راهکاری برسیم تا جوان ایرانی خودخواسته به این جنگ وارد شده و خصم فرهنگ غربی را گوشه رینگ برده و عدمش را رقم زند.
نمیدانم آن زن روستایی که فرسنگها دور از مرکز همچنان در حال مبارزه است در مواجهه با پدیده هایی همچون " ساپورت " چه برخوردی خواهد داشت و چقدر میتواند در مقابل این طوفان سهمگین استقامت نماید. لااقل برای او چاره ای بیاندیشیم و نگذاریم این طوفان او را از پای در بیاورد .
و باز هم فراموش نکنیم این یک جنگ است و دشمن با تمام قوا امده است
توضیح در مورد تصاویر: از آنجاییکه میراب عطش هیچگاه قصد سو استفاده از تصاویر خواهران و برادران مسلمان را ندارد تمامی تصاویر این پست، از پوسترهای تبلیغاتی یک برند خاص که برای نمایش مانتوهای طراحی شده توسط طراحان لباس خود تهیه و در اینترنت منتشر نموده است، استفاده شده است در حالیکه بازهم صورت مانکن های این برند را از تصویر حذف نموده ایم
