سال 57 بود که در بحبوحه مبارزات ملت با حکومت ستم شاهی به ننه علی خبر داده شد فرزندت در جنوب به درجه شهادت نائل آمده است و او که هیچگاه باور نداشت قربانعلی او مرده است به زندگی اش در کنار مزار فرزندش ادامه داد و حتی انتقال پیکر فرزند به تهران هم باعث نشد دمی از او جدا شود. اتاقکی در بهشت زهرا ساخت و روزها و شبهای متمادی را در انجا همراه با فرزند دلبندش سپری کرد. فرقی نداشت لمس صورت قربانعلی اش با سنگ مزار اپان شهید و به واقع قربانعلی هیچگاه برای ننه علی خاموش نبود و نشد و همیشه این مادر و فرزند با یکدیگر نجوا میکردند تا سال 79 که دیگر این مادر زمینگیر شد و ناچار به ترک اتاقکش در بهشت زهرا اما همچنان فرزند شهیدش را میدید و درد دلهای خویش را فقط با او در میان میگذارد.
این زندگی به همین منوال گذشت تا اینکه بلاخره در سال 90 فرزند ، مادرش را دعوت کرد و مادر هم با دل و جان این دعوت را پذیرا شد و به دیدار شتافت.
حضور تعدادی از بازیگران زن سینمای ایران در قطعه شهدای بهشت زهرا ...
همین چند خط کافی است بدانیم آنانکه کلامی و زبانی شهیدان را باور دارند هیچگاه رفتاری به جز انچه خوشایند شهداست نمی کنند و آنانکه به این باور نرسیده اند دائما عمدا یا سهوا رفتارشان برخلاف آن چیزی است که مطلوب شهداست. عکس یادگاری انداختن در قطعه شهدا هیچگاه دلیلی بر تایید رفتارمان نیست بلکه زندگی با انان است که رفتارمان را آن مینماید که معیار و ملاک شهادت است.