شاید سالها قبل از کریستف کلمب این ایرانیها بودند که پای در غربی ترین خشکی روی زمین قرار نهادند.کلمب که دانش آموخته واتیکان بود روزی در کتابخانه بطور اتفاقی متوجه یک کتاب شد که مربوط به سفر به مناطق ناشناخته آن روزگار بود که توسط ایرانیان نگاشته شده و نویسنده آنرا در سالهای معاصر میلاد مسیح کتابت نموده بود و یکبار دیگر مطالب آن توسط کلمب مورد ارزیابی قرار گرفت و بلادرنگ موضوع را با دو کشور ثروتمند آن روزگار که بنای قدرت خویش را بر طلا قرار داده بودند در میان گذاشت . اسپانیا و پرتغال کشورهایی بودند که ولع خاصی به کشور گشایی داشتند خاصه اینکه آن کشور منبع جواهرات و طلا جات بوده باشد. کلمی از این ضعف استفاده نموده و با عنوان اینکه مسیری نزدیکتر برای رسیدن به هند یافته است پادشاهان این کشورها را که برای دسترسی راحت به هند سرزمین جواهر نشان ، از هیچ تلاشی دریغ نمی کردند با کلنجارهای بسیار بلاخره یکی از این کشورها راضی به سرمایه گذاری در طرح کلمب شدند.کلمب به راه افتاد و همانگونه که میدانست( هرچند در ظاهر، موضوع سرزمین های ناشناخته را فاش نکرده بود) به سرزمینی بکر و سبز رسید که امروزه از آن به عنوان قاره امریکا یاد میشود.سالهای بسیاری بومیان این قاره به بدترین شکل مورد تاراج سفید پوستان اروپایی قرار گرفته و هر یک از کشورهای غربی قسمتی ارز این خاک را به همراه ساکنان آن به تملک خویش در آوردند. انگلیس - فرانسه - بلژیک - پرتغال - اسپانیا از متجاوزین اولیه این قاره بودند و به مرور زمان مرزهای جغرافیایی کنونی با اسمهای مختلف بوجود آمد اما مهمترین کشور ناشی از تجزیه قاره نوین کشوری با نام امریکا بود که در قیمومیت انگلیس زندگی سیاسی خود را آغاز کرد. سالها این کشور درگیر جنگ های داخلی و تجزیه طلبانه و همچنین استقلال طلبی بود که مهمترین انها همانا جنگ شمال و جنوب و همچنین جنگ استقلال است.چیزی در حدود سیصد سال پیش رسما کشور امریکا بوجود آمده و دارای نظام سیاسی مستقل شد و از آن سال به بعد تا دهه چهل قرن بیستم کشوری فاقد تاثیر در تقسیم بندی های سیاسی کنونی بوده است.جنگ جهانی دوم است و هیتلر در چند جبهه با متفقین درگیر است وامریکا هم بی طرفی خود را در جنگ اعلام نموده است چرا که به علت فاصله بسیار زیاد این کشور با دول درگیر جنگ هیچگاه احساس نمی کرد جنگنده ها و اژدر افکن های طرفین بتوانند به خاک آن تعرض کنند.بندر مروارید در سواحل غربی ایالات متحده یا همان پرل هاربر در یک روز زیبا و گرم که توریست های بیشماری را هم به سواحل خود کشانده شاهد صداهای ناهنجار و غریبی بود که تا آن روز هیچگاه شنیده نشده بود. جنگنده های ژاپن که از کشورهای متحد هیتلر به شمار می آمد پس از طی مسافت های خیلی طولانی و عبور از دریاهای آزاد به این بندر رسیده و در یک چشم بهم زدن شهر را به آتش کشیدند و این حرکت ژاپن اعلان جنگ به کشوری بود که بعد از جنگهای داخلی سنتی هیچگاه جنگی کلاسیک نداشته بود و این اقدام باعث شکستن آرامش سیاسی و اجتماعی آمریکا شده و درست 24 ساعت پس از این حمله پرزیدنت آیزنهاور فرمان شرکت در جنگ به نفع متفقین را صادر کرد.در روزگاری که فرانسه در اشغال نازیها بود و انگلیس در محاصره شدید بسر میبرد و هر آن امکان داشت که جهانیان شاهد تسلیم وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انلیس شوند اما حضور یکباره امریکا در جنگ ورق را برگردانده و باعث ایجاد امید در جبهه متفقین شد چرا که با توجه به فاصله های طولانی امریکا با خط مقدم ، این کشور قادر بود به عنوان پشتیبانی مورد استفاده متفقین قرار بگیرد.سواحل نورماندی : هیتلر با کمک رومل که از جنگ در آفریقا ( هرچند منتهی به شکست روباه صحرا شده بود )با کوله باری از تجربه بازگشته بود ، دیوار دفاعی خود را با تمام توان ایجاد نمود بحدی که هنوز هم بعد از گذشت هفتاد سال از ساخت این غولهای بتنی هیچ خللی در آنها ایجاد نشده است. مسلسل های اتوماتیک ، مین های مدرن دریایی ، و هزاران کیلومتر ایجاد سنگر بندی و مین گذاری در نوارهای ساحلی و ساحل نورماندی فرانسه هم جزوی از همین برنامه دفاعی بود اما به علت دوری مسیر نسبت به سایر سواحل در دسترس انگلیسی ها ، توجه کمتری به آن شده بود و عجیب اینکه دول متفق همین مسیر طولانی را برای حمله به هیتلر انتخاب کردند و انتقال سربازان دریای و پیاده نظام و ... ناممکن بود اگر صنایع امریکا شناورهای انتقالی را نمی ساختند و به کمک همین شناورها بود که هزاران نفر از سربازان انگلیسی و کانادایی و امریکایی در سواحل نرماندی پیاده شدند، هرچند به حدی تلفات جانی وسیعی داشتند که میگویند روی دریا را جسدهای شناور پوشانده بودند و این حمله متفقین به همراه دفاع سالدات های روس و عقب نشینی نیروهای نازی به سوی مرزهای آلمان باعث شکست متحدین در جنگ جهانی دوم شد.اکنون به آمریکا به ید یک ناجی نگریسته میشد و به علت دوری از میدان های جنگ کمترین آسیب را نیز دیده بود در حالیکه تقریبا همه دول درگیر جنگ در اثر بمباران های فراوان طرف مقابل همه صنایع خود را از دست داده بودند و تقریبا با یک اقتصاد شکست خورده مواجه بودند.کنفرانس تهران : پس از پیروزی متفقین ، سران دولتهای پیروز جنگ که شامل استالین رهبر شوروی ، آیزنهاور رییس جمهور آمریکا ، وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس در کنفرانسی در تهران شرکت کرده و تمام زمین را بین خود تقسیم کردند و بدیهی است امریکا و شوروی به عنوان صاحبان اصلی این پیروزی سهم بیشتری نصیبشان شد و اینگونه بود که جهان دو قطبی خلق شد و آمریکا وارد فاز سیاسی جدیدی شد و کشوری که تا دیروز درگیر مشکلات عدیده داخلی خود بود به عنوان یک ابر قدرت به جهانیان معرفی شددر قسمت دوم این مقاله به روند شکل گیری سیاستهای قلدر مابانه آمریکا و علت های اصلی عملکرد پر از اشکال این کشور خواهیم پرداخت ... پس با ما باشید