زندگی مجازی من
شاید فیلم آواتار را دیده باشید. داستان کاراکتری بنام سالی جیک که از ناحیه پا فلج میباشد اما بخاطر شرایط خاص انتخاب میشود تا یک زندگی مجازی در کالبد یک موجود فضایی را تجربه نماید و با جلب اعتماد سایر موجودات فضایی ، نهایتا بتواند با جاسوسی برای نظامیان امریکایی آنان را در رسیدن به مقاصد نظامی ، تجاری کمک کند. اما او با احساس گناه از کرده خویش آواتار خود یا کالبد عاریه اش را در راه جبران کرده اش تا سر حد کشته شدن پیش مییرد ولی نمی گذارد که نظامیان امریکایی به پیروزی برسند ویک جهان هوشمند را منهدم کنند و در حالیکه در دنیای حقیقی آموزش دیده بود تا تحت هر شریطی یک سرباز تحت امرفرماندهان نظامی باشد اما در دنیای مجازی آزاده گی و حقانیت را سرلوحه خویش قرار داد تا هیچگاه از کرده خویش شرمسار نشود وقسمتی حقیقی از آن زندگی مجازی شد.
قصد نقد فیلم آواتار نیست فقط یک تلنگر کوچک به برخی همچون خودم. حتی اگر در زندگی حقیقی بخاطر برخی مسائل نمی توانیم آنگونه زندگی کنیم که مدینه فاضله امان است، سعی کنیم دنیای مجازی خود را به گونه ای بسازیم که هیچوقت از گذشته آواتار خود احساس شرم و پشیمانی نکنیم.
البته این به معنی ریا و نقش بازی کردن نیست بلکه شاید به زبانی خود حقیقی امان باشد که دنیای واقعی خود را یافته است.
1- آواتار در فرهنگ غرب بعضا به معنای حلول خداوند در قالب انسانی و تجسم عامل الهی می باشد اما در این مقاله منظور حلول روح انسانی در قالب مجازی است