پيام
+
ميگويم درد دارم .. تو لايکي ميزني و ميروي!؟ ... يادي از يک دوست همبلاگي ارجمند که اين روزها لياقت ديدار نداشته ام ..
*مرگ بر آمريکا*
99/7/5
تبسم بهار ♥
سوته دلان
ميراب عطش
سلام خانم تبسم بهار . اميد وارم اين برادر ارجمند هرکجا که هستند نيک آتيه و خوش ايام باشند ..
تبسم بهار ♥
سلام.منم اميدوارم.
همسايه خورشيد
شما كه هستي انگار دنيا هست اخوي ...سلام
ميراب عطش
سلام بر جناب الياسي محترم و عزيز .. همواره در ذهنم ايامي را مرور ميکنم که شما اولين بوديد در بين دوستان پيامرساني
همسايه خورشيد
هنوز اون يادگاري ارزشمندت را چون گوهري نگهداري ميكنم
ميراب عطش
فداي تو رفيق ..
همسايه خورشيد
مخلصيم
*سحربانو*
والا............:(
ميراب عطش
سروري جناب الياسي .. خاله سحر بانو ... چرا :(
وکیل بانو
لايک نميزنم...دردت را بگو... گوش مهمانت...اگر نخواستي لبخند ميزنم...خوبه/
ميراب عطش
بله وستا خانم .. همه درد دارند ... سلام بر خانم حقوقدان منتظر گرامي .. از نهايت لطفتان سپاسگزارم ..
ميراب عطش
نميدونم .. دي
ميراب عطش
چي عرض کنم ... نميدونم .. حتما اينگونه هست که ميفرماييد
ميراب عطش
سوزوندن که هيچ ، پودرش کرديم اما به جايي نرسيد .. دي
ميراب عطش
چي عرض کنم .. خو اومدم حسابي متوجه شم اما دريغ از .... :)
ميراب عطش
کلاس!؟ بام شيبدار!؟ ايزوگام !؟ قاليشويي!؟ بح بح بح.. ديگه چي!؟ .. دي
كافر به طاغوت
لايک
ميراب عطش
مخلصيم کريم بزرگوار .. خانم وستا بنده عرض کردم متوجه نمي شم اما شما توضيحات مفصل تر ندادين ..شما بفرماييد بنده چه کنم ..
بامز
لايک +20
ميراب عطش
از راهکار روشنفکرانه اتان سپاسگزارم .. برويم براي خاک گل کوزه گران شدن ، آماده شويم .. دي
ميراب عطش
در حالت بسيار خوشبينانه بود .. شايد هم ملات يک برج ميلادي ديگر .. دي
ميراب عطش
خوب خوش بيني لااقل از بد بيني بهتره که .. دي
حس تنهايي
يادم اون اولا که اينجا بودم از يه چيزي رنج ميبردند.... اينکه تو فيدوشون از همه چي صحبت ميشد الا متن فيدوشون... دقيقا مثل حالا..:))
ميراب عطش
سلام بر حس تنهايي گرامي .. الان ديگه فيدها فقط تيترش به فيد ربط داره و بقيه مطالب هيچ ارتباطي به اصل قضيه نداره و اصل به حاشيه رانده ميشه ..
ميراب عطش
خانم وستا ، منظورم نظراي شما نبود .. دي شما که در بطن موضوع بنده رو روانه قبرستان فرموديد ..:)
حس تنهايي
ادما دوست دارن خالي بشم شايد لحظه اي درد اما بعدش ديگه تموم!
ميراب عطش
و آنچه ناياب است تهي شدن از همين درد هاست ..
حس تنهايي
درد که همه دارند... اون چيزي که ادم بيشتر از درد عذاب ميده نبودن همدرد
ميراب عطش
ولي همدرد هم هست .. اما دواي درد نيست ..
حس تنهايي
پس اون همدرد نيست... اگه کسي ادم بفهم ديگه درد نداره
ميراب عطش
چي عرض کنم .. من فکر ميکنم همدرد کسي هست که دردي مشترک داره .
حس تنهايي
نه همدرد کسي که از درد تو بسوزه ... البته اين نظر من!
ميراب عطش
شايد اينگونس که ميفرماييد .. اما .. گشتيم نبودنگرديد که نيست ..