سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میراب نوشت
 
20 گیگابایت هاست رایگان با قول امکانات همراه با دامنه رایگان و سی پنل و کلی چیزای دیگه مخصوص شما

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/1/28 توسط میراب عطش

امروز داشتم تو ویکیپدیا دنبال یه سری مقالات میگشتم که ناخواسته حواسم به سمت خیابان رفت ، دوتا جوون رو دیدم که داشتند یک فرد مسن رو مسخره میکردند و ادای اونو در میاوردن بیشتر که دقت کردم متوجه حرفای پدر بزرگم افتادم که همیشه این به من میگفت : ما حتی جبو باباهامون پامونو دراز نمی کردیم چه برسه به اینکه ........ ، وقتی حرف اونو با حرکت این 2 جوون مطاقبت کردم دیدم این میتونه یکی از دستاوردهای مدرنیسم و احوالات بعد از اون باشه یعنی یک جور ساختار شکنی و سنت شنی که منشا و ماواش فقط میتونه مدرنیته باشه پس میشه ازش به عنوان پست مدرنیزم یا پسا مدرنیزم در زندگی هم نام برد چرا که چه هنجار شکنی بالاتر از این که 2 جوون مثل خیلی از این جوون های دورو اطراف ما به عاقبت و آینده خودشون توجه نکنند و تو این فکر نباشند که روزی خودشون هم پیر میشن و این فرهنگ یا بهتر بگم ضد فرهنگ میراث مدرنیته به همین سرعت اگر بخواد ریشه بدونه تو روحیات ما اون وقت 20-30 سال دیگه حتما جوونها ی اون زمان با جوونهای این زمان یه جوری برخورد میکنن که به بلاهای جوونهای امروزی با جوونهای دیروزی بگیم ای ول شما عجب آدمای خوبی بودین

نمی دونم ، امروز از وقتی خواستم این پست رو بنویسم همش به پسا مدرت کرایی در جامعه امروز خودمون فکر میکردم مثلا به اتفاقات بازی پریروز تیم پرسپولیس و استیل آذین نگاه کنید ،؟ بازی فوتبالی که قراره آدمها رو به هم نزدیک کنه عین حیوان های وحشی به جان هم انداخته و جالب اینجاست که هر دو طرف هم از حقانیت دم میزدن و اصول جوانمردی رو به رخ اون یکی میکشیدن ، با خودم فکر میکردم شاید یه 100 صفحه ای راجع به این موضوع بنویسم اما نشد که بشه و فکر میکنم تو هین چند سطر منظور خودمو رسوندم

پس اگه مدرنیته و مدرن شدن یعنی این ، دم خودم گرم که سنتی سنتی هستم اصلا یه فسیل ماقبل تاریخ و ما قبل مدرنیته هستم

خوش باشین



.: Weblog Themes By Rokh Nama :.


تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : lمیراب عطش