پيام
+
احوالم شبيه آن فردي است که از فرط تب دچار هذيان شده است. نميدانم کدام حرف و فکرم از روي اختيار است و کدام اجبار هذيان .. مانند مسافري هستم که نه کسي انتظارش را مي کشد و نه دلتنگ رفتنش شده .. مانده و رانده .. او خود از خويش و از همه چيز که بوي تعلق دارد
گنجي2
91/5/24

◊ نيلوفر◊
:( منم
شاه توري
.
ميراب عطش
آن يگانه بي همتا که مارا از ياد نمي برد .. اين ما هستيم که خويش را از ياد برده ايم .. فراموش نکنيم اويي که از رگ گردن به ما نزديک تر است .. فقط بايد خود را از ياد برده باشيم که رگ گردن برايمان محسوس نباشد .. يارب .. رهايم مکن