پيام
+
خوابيده بودم کابوس ميديدم
از خواب بلندشدم تا به آغوشت پناه ببرم
افسوس يادم رفته بود از نبودنت به خواب پناه برده بودم

*مرگ بر آمريکا*
99/7/5
ميراب عطش
اگر عشق نبود
به کدامين بهانه مي خنديديم و مي گريستيم؟
کدام لحظه ناب را انديشه مي کرديم؟
چگونه عبور روزهاي تلخ را تاب مي آورديم؟
آري بيگمان پيش تر از اينها مرده بوديم,
اگر...
عشق نبود
اگر...
کينه نبود
قلبها تمام حجم خود را در اختيار عشق مي گذاشتند
ميراب عطش
و من با دستاني که زخم خورده توست
گيسوان بلند تو را نوازش مي کردم
و تو سنگي را که من به شيشه ات زده بودم
به يادگار نگه مي داشتي و
ما پيمانه هايمان را
شبهاي مهتابي به سلامتي دشمنانمان پر مي کرديم .
ميراب عطش
گفته بودي، از غرورم، از سکوتم، خسته اي
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشي مغرورانه ات
شکستي تو مرا
با تو گفتم
از همه تنهايي ام، خستگي ام
با تو گفتم تا بداني
با همه ناجيگري، بي ناجي ام
تو، سکوتت خنجريست
بر قلب من
و حضورت، مرهمي
بر زخم من
پس، باش
تا هميشه با من باش
حتي اگر خاموشي
فاطمه-baby
بسوزد خانه ي ليلي و مجنون كه رسم عاشقي در عالم انداخت.اگر ليلي به مجنون داده ميشد دل هيچ عاشقي رسوا نميشد..
ميراب عطش
سلام سرکار خانم فاطمه ممنون از نظر محترم شما
فاطمه-baby
ممنون از لطفتون
ميراب عطش
زيبا بود جناب ميبينم و ميشنوم
ميراب عطش
وقتي آزموده را بار ديگر مي آزمايي توقعي جز شکست نداشته باش " ارد بزرگ "
بهانه هاي دل
درسته