• وبلاگ : ميراب نوشت
  • يادداشت : زندگي مجازي من!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • پارسي يار : 12 علاقه ، 10 نظر
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام داداش
    يکي از دلايلي که اومد توي جمع موجودات فضايي و اونجا موندگار شد داشتن پاي سالم بود و ساده دلي و عشقي که ميان آن موجودات در جريان بود و عاشق شدن خودش و .... بود
    و اگر توي دنياي مجازي هم اين گونه باشد و نکات مثبت فراواني باشد اين ممکن است ولي اگر اينگونه نباشد بر عکس عمل کي کند
    پاسخ

    سلام حسين جان .. اخوي فک کنم برعکس فرمودي .. خودش که اصلا فلج بود اما چون از نظر زنتيک با برادرش همخوني داشت و به همين دليل نياز نبود که يک آواتار ديگه درست کنن از ون استفاده کردن و حتي تا قبل اينکه براي بار اول تو اون موقعيت باشه هيچ ذهنيتي از موضوع نداشت ولي وقتي براي بار اول در جسم مجازي خودش قرار گرفت بسيار سبک بال شروع به دويدن کرد. بعد هم ديديم که تا يک سوم ماقبل انتهايي فيلم شديدا به پيشبرد اهداف نظامي کمک کرد و حتي وقتي نقش يک عاشق رو بازي ميکرد بازهم در حال جاسوسي بود اما يک جايي شرافت انساني به سراغش اومد که فرصت داشت اشتباهاتشو جبران کنه.البته تو ابتداي اين مطلب هم عرض کردم که قصدم نقد فيلم نيست چرا که اين فيلم خيلي حرف براي گفتن داره و اولينش هم اينه که طبق اهداف غرب ساخته شده و نهايتا نشون ميده که ميشه به يک سرباز غربي اعتماد کرد. عزيزم ميتوان چشم دل خويش به پرواز کبوتر خوش کرد. زندگي ديدن زيبايي هاست و نه زيبا زندگي کردن ها .. بهرجهت ممنونم که اومدي و خوندي .. خيلي سپاس