سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میراب نوشت
 
20 گیگابایت هاست رایگان با قول امکانات همراه با دامنه رایگان و سی پنل و کلی چیزای دیگه مخصوص شما

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90/1/29 توسط میراب عطش

ای دبستانی ترین احساس من

گروه اینترنتی ایرنین مدرن |

خاطرات کودکی زیباترند

یادگاران کهن مانا ترند

درسهای سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

گروه اینترنتی  |

درس پند آموز روباه وکلاغ

روبه مکارو دزد دشت وباغ

گروه اینترنتی  |

روز مهمانی کوکب خانم است

سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی با هوش بود

فیل نادانی برایش موش بود

گروه اینترنتی  |

با وجود سوز وسرمای شدید

ریز علی پیراهن از تن میدرید

گروه اینترنتی  |

تا درون نیمکت جا میشدیم

ما پرازتصمیم کبری میشدیم

گروه اینترنتی  |

پاک کن هایی زپاکی داشتیم

یک تراش سرخ لاکی داشتیم

گروه اینترنتی  |

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستان ما از آه بود

برگ دفترها به رنگ کاه بود

گروه اینترنتی  |

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ

خش خش جارو ی   با پا روی برگ

همکلاسیهای من یادم کنید

بازهم در کوچه فریادم کنید

گروه اینترنتی  |

همکلاسیهای درد ورنج وکار

بچه های جامه های وصله دار

بچه های دکه خوراک سرد

کودکان کوچه اما مرد مرد

گروه اینترنتی  |

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بودوتفریقی نبود

کاش میشد باز کوچک میشدیم

لا اقل یک روز کودک میشدیم

گروه اینترنتی  |

یاد آن آموزگار ساده پوش

یاد آن گچها که بودش روی دوش

گروه اینترنتی  |

ای معلم یاد وهم نامت بخیر

یاد درس آب وبابایت بخیر

گروه اینترنتی |

ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن

ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90/1/29 توسط میراب عطش

هیهات از این روزها ، از این آدمها ، نمیدانم چه شده است که همه در همه چیز دنبال انتفاع شخصی هستند ، وقتی میگویم همه چیز جدا همه چیزشان را شامل میشود حتی احساسشان حتی عقایدشان حتی عشقشان

مگر نه این است که مرز عشق و عقل مرزیست که هیچ ویزایی قدرت برداشتن این مرز را ندارد ، مگر نه این است که عشق و جنون از یک خانواده اند پس چگونه میتوان با سفسطه های عقلانی عشق را به چالش کشید . در دل میگویم دوستش دارم اما به زبان نمی آورم چرا که اطمینان ندارم او هم مرا دوست دارد ، اما مگر عشق میورزم بخاطر دیگری ؟ عاشق هستم برای دل دیگری !؟ میدانم که جواب این سوال ها برای یک عاشق مجنون نه است چرا که برای دل خویش است که عشق میورزم و این چیزی نیست که بتوان با تلقین و اجبار به خورد دل داد ، پس چرا جار نمی زنم پس چرا صدایم عرش آسمان را به لرزه در نمی اورد ، اگر عاشقم و این عشق را نه از برای تو بلکه بهر دل خویش کسب کرده ام دیگر چرا باید خفایش کنم دیگر چرا باید از رسواییش بترسم . اما این روزها عاشقانی را میبینی که فقط از عشق حسرتش و ملالش را یاد گرفته اند این که عاشقم اما چون نمی دانم تو هم عاشقی حرفی نمی زنم دم نمی زنم و حتی مخفیش میکنم تا دیگری به همین علت مبادا دل به من نبازد

کمی فکر کن لااقل با خود رو راست باش دل چیزی نیست که بشود همچو دیواری پر از یادگاریش  نمود و آنقدر خط کشید به جلدش که دیگر سرخیش را نتوان دید.

تکلیفت را با خودت روشن کن و حتی اگر قرار است تا آخر عمر در فراقش بسوزی ، بسوز اما انکار مکن ، لااقل در این دیار عاشقی مردانه باش

مردانه زندگی کن و مردانه بمیر

باز هم فرصتی پیش آمد تا نقل قولی بکنم از میشل فوکو

"در هر قرن فقط دو یا سه عشق حقیقی به وجود می آید ، باقی یا ملال است یا خود خواهی "



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/1/28 توسط میراب عطش
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90/1/28 توسط میراب عطش

امروز داشتم تو ویکیپدیا دنبال یه سری مقالات میگشتم که ناخواسته حواسم به سمت خیابان رفت ، دوتا جوون رو دیدم که داشتند یک فرد مسن رو مسخره میکردند و ادای اونو در میاوردن بیشتر که دقت کردم متوجه حرفای پدر بزرگم افتادم که همیشه این به من میگفت : ما حتی جبو باباهامون پامونو دراز نمی کردیم چه برسه به اینکه ........ ، وقتی حرف اونو با حرکت این 2 جوون مطاقبت کردم دیدم این میتونه یکی از دستاوردهای مدرنیسم و احوالات بعد از اون باشه یعنی یک جور ساختار شکنی و سنت شنی که منشا و ماواش فقط میتونه مدرنیته باشه پس میشه ازش به عنوان پست مدرنیزم یا پسا مدرنیزم در زندگی هم نام برد چرا که چه هنجار شکنی بالاتر از این که 2 جوون مثل خیلی از این جوون های دورو اطراف ما به عاقبت و آینده خودشون توجه نکنند و تو این فکر نباشند که روزی خودشون هم پیر میشن و این فرهنگ یا بهتر بگم ضد فرهنگ میراث مدرنیته به همین سرعت اگر بخواد ریشه بدونه تو روحیات ما اون وقت 20-30 سال دیگه حتما جوونها ی اون زمان با جوونهای این زمان یه جوری برخورد میکنن که به بلاهای جوونهای امروزی با جوونهای دیروزی بگیم ای ول شما عجب آدمای خوبی بودین

نمی دونم ، امروز از وقتی خواستم این پست رو بنویسم همش به پسا مدرت کرایی در جامعه امروز خودمون فکر میکردم مثلا به اتفاقات بازی پریروز تیم پرسپولیس و استیل آذین نگاه کنید ،؟ بازی فوتبالی که قراره آدمها رو به هم نزدیک کنه عین حیوان های وحشی به جان هم انداخته و جالب اینجاست که هر دو طرف هم از حقانیت دم میزدن و اصول جوانمردی رو به رخ اون یکی میکشیدن ، با خودم فکر میکردم شاید یه 100 صفحه ای راجع به این موضوع بنویسم اما نشد که بشه و فکر میکنم تو هین چند سطر منظور خودمو رسوندم

پس اگه مدرنیته و مدرن شدن یعنی این ، دم خودم گرم که سنتی سنتی هستم اصلا یه فسیل ماقبل تاریخ و ما قبل مدرنیته هستم

خوش باشین



 تصاویری دیدنی از پشت صحنه سه فیلم مشهور تایتانیک ، لیون و  ..


 

با اینکه این وبلاگ یک وبلاگ سینمایی نیست اما این تصاویر که از پشت صحنه فیلم های تایتانیک ، آواتار و ..... گرفته شده اند برای یاد آوری خاطرات گذشته برایتان ارسال میگردد میدانم که خیلی از شما فیلم تایتانیک رو جزو خاطره انگیز ترین فیلمها میدونین

تو این مطلب چیزی که زیاد به چشم میاد مشاهده گذر عمر بر چهره جیمز کامرون هست دیگه حرفی نمیزنم تا خودتو ببینین








ادامه مطلب...

<      1   2   3   4   5   >>   >
.: Weblog Themes By Rokh Nama :.


تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : lمیراب عطش